مجری برنامه: در این بخش شرکت کنندگان باید با کلمه یارانه یک بیت شعر بگویند. شرکت کننده شماره یک بفرمایید.
شماره یک:
چنان مستم چنان مستم من امروز که از یارانه برون جستم من امروز
شماره دو:
گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن گر راه بین راهی از یارانه حذر کن
بقیه در ادامه مطلب.........
شماره سه:
نقد صوفی نه همه سافی بیغش باشد ای یارانه که مستوجب آتش باشد
شماره چهار:
گفت سوزن با رفو گر وقت شام شب شد و یارانه ات گشته تمام
دوباره شماره یک:
برسر آنم که گر زدست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید
مجری: این شعر که یارانه نداشت؟
شماره یک: این شعر یارانه نداشت اما با انصراف دادن از یارانه به همه کمک می کنیم و همانند این بیت حافط است.
مجری: با ارفاق از شما قبول می کنیم. آقای شماره دو بفرمایید.
شماره دو:
یکی را خری در گل افتاده بود ز یارانه خون در دل افتاده بود
شماره سه:
برخیز و به یارانه بزن چنگ کان فتنه مه عذار گلرنگ
شماره چهار:
این خانه که پیوستنه در او بانگ یارانه است از خواجه بپرسید که اینخانه چه خانه است
شماره یک:
باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم یارانه را باطل کنم دندان رندان بشکنم
شماره دو:
دیری است که یارانه پیامی نفرستاد ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
شماره سه:
سقط شد یکی روستایی خرش همی ریخت یارانه را بر سرش
شماره چهار:
تا عشق تو سوخت همچو عودم یــــارانــــه نماند از وجــــودم
برچسب ها : مجری برنامه: در این بخش شرکت کنندگان باید با کلمه یارانه یک بیت شعر بگویند. شرکت کننده شماره یک بفرمایید. شماره یک: چنان مستم چنان مستم من امروز که از یارانه برون جستم من امروز شماره دو: گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن گر راه بین راهی از یارانه حذر کن بقیه در ادامه مطلب......... شماره سه: نقد صوفی نه همه سافی بیغش باشد ای یارانه که مستوجب آتش باشد شماره چهار: گفت سوزن با رفو گر وقت شام شب شد و یارانه ات گشته تمام دوباره شماره یک: برسر آنم که گر زدست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید مجری: این شعر که یارانه نداشت؟ شماره یک: این شعر یارانه نداشت اما با انصراف دادن از یارانه به همه کمک می کنیم و همانند این بیت حافط است. مجری: با ارفاق از شما قبول می کنیم. آقای شماره دو بفرمایید. شماره دو: یکی را خری در گل افتاده بود ز یارانه خون در دل افتاده بود شماره سه: برخیز و به یارانه بزن چنگ کان فتنه مه عذار گلرنگ شماره چهار: این خانه که پیوستنه در او بانگ یارانه است از خواجه بپرسید که اینخانه چه خانه است شماره یک: باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم یارانه را باطل کنم دندان رندان بشکنم شماره دو: دیری است که یارانه پیامی نفرستاد ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد شماره سه: سقط شد یکی روستایی خرش همی ریخت یارانه را بر سرش شماره چهار: تا عشق تو سوخت همچو عودم یــــارانـ,